این تیرگی بخت ونوید زلال تو
وین دشمنی هجر وامید وصال تو
دیشب بدید آینه ام گفت این چه روست
گشتم خیال بس که به سر شد خیال تو
کلک بریده را که توان بیشتر نبود
این مختصر کجا شده شرح کمال تو
آندم که غم سپاه فرستد که دل برد
یاد اورم زبهر تسلی مقال تو
درگیر ودار مخمصه وصل وهجر یار
مائیم وآفتاب فراق وظلال تو
چندان که دم زدم زخط وخال مهوشان
یک نکته بیش نیست زحسن جمال تو
من گر ستیزم از غم عشق تو ای عجب
خون تمام عشق ستیزان حلال تو
کی این خجسته میوه شود خشک "سعمنا"
چون ریشه کرد در چمن دل نهال تو
درود به شما
امیدوارم هر روز کارهای زیباتری از شما رو ببینم
آقا مهندس برق و این شعرا
بیخود نیست برق از کلم پریده
شما نیستی ولی ما هستیم
سلام . افرین برشما امیدوارم روزبه روز شاهد پیشرفتهای چشمگیر شما در زمینه ی شعر و ادبیات باشیم
با غزلی به روزم و منتظر حضور گرم شما
سلام دوست عزیز
وبلاگمو آپ کردم
خوشحال میشم نظرتونو در باره ی ترانه ی من،که نادر مسچی و امیر جاهد خوندنش بدونم
منتظرم
درود،اشعار زیبایی دارید
لذت بردم،شادکام باشید
سلام مهندس شعرتون زیبا بود
با احترام دعوتید.
قشنگ بود
منتظر نظرات شما هستم
درود بر شما
منم که کوره ی آتش فشان خاموشم
به سینه آتش و کوهی ز غصه بر دوشم
با غزلی به روزم و شما با احترام دعوتید
منتظر نگاه ارزشمندتان هستم[گل]
سلام..........
توی پیوندهای وبلاگم هستی چندین ساله اما خیلی وقته نیستییییییییی
یادش بخیر اونروزا!!!!!
دعوتیییییییییییی